سیره حضرت فاطمه(س) تا قبل از شهادت از تحریف به دور مانده/ نثر ثقیل، مشکل کلیدی در سیره نویسی اهل بیت(ع)
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۹۹۷۲۳
به گزارش «مبلغ»- تاریخ این را ثابت کرده است که در محور سیره بزرگان اهلبیت(ع) گاه در مواجهه با برخی نامها کمتر میتوانیم اسنادی را در حوزه نگاه تاریخی، اجتماعی و ابعاد مختلف فعالیت بزرگان تاریخ صدر اسلام را با روایتی دقیق و متقن به نظاره بنشینیم. چرا که زیست مملو از سلوک معنوی و عبادی در کنار توجه به زندگی اجتماعی در قالب همراهی و یکدل کردن مسلمانان برای ایستادن در برابر ظلم همان مؤلفهای است که اهل «زر» و «زور» و «تزویر» هیچگاه آن را برنتابیدهاند و به همین سبب در مقام تحریف یا جعل روایتهای تاریخی برآمدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما دراینمیان حضرت فاطمه زهرا(س) یکی از بزرگترین الگوهای زنان و مردان مسلمان و با نگاهی کلانتر تمام افراد بشر به شمار میرود که در حوزه روایت زیست و تا شهادتشان کمتر میتوان در قیاس با دیگر بزرگان تاریخ صدر اسلام و ائمه اطهار(ع) روایاتی جامع و کامل را به دست آورد. در این میان هرچه به ماههای پایانی زیست حضرت نزدیکتر میشویم، حجم این اطلاعات که قرار است گزارشگران و راویان پژوهشگر تاریخ برای ما به ارمغان بگذارند را کمتر و کمتر شاهدیم و تلختر آنکه به همان میزان گاه جعل و تحریف را بهغایت مشاهده میکنیم.
برهمین اساس اگر در حوزه کتابهایی که با محوریت سیرهنویسی در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی یا عبادی بزرگان تاریخ اسلام و اهلبیت(ع) در میان آثار منتشرشده تا به امروز با نگاهی پژوهشی به نظاره بنشینیم کمتر اثری را میتوانیم با حجم آثار نگاشته شده در حوزه سیره فردی، اجتماعی و عبادی حضرت فاطمه زهرا(س) در قیاس با دیگر ائمه اطهار(ع) به رصد بنشینیم.
اما دراینمیان سهگانهای با بازه زمانی ۱۲ ساله در قالب اثر پژوهشی به قلم حجتالاسلاموالمسلمین حمید سبحانیصدر از پژوهشگران بهنام تاریخ اسلام را با نامهای «اسرار فاطمیه»؛ «۱۸ سال» و «اُماه» شاهدیم که توانسته نگاهی جامع، صریح و صادقانه با استناد به احادیث معتبر شیعه و روایتهای معتبر اهل سنت را با زبانی متفاوت، ملموس، روان و سلیس در قیاس با زبان مطنطن و ثقیل اکثر سیرههای منتشرشده به رشته تحریر درآورد.
برهمین اساس و در ایام فاطمیه بر آن شدیم تا گفتوگویی را با حجتالاسلاموالمسلمین سبحانی صدر با محوریت ضرورت سیرهنویسی حضرت فاطمه زهرا(س) مبتنی بر زبان روان و سلیس از یکسو و ازسوی دیگر بیان و معرفی الگویی بزرگ چون حضرت فاطمه(س) برای مخاطبان امروزی را به میان آوریم. آنچه در ادامه از خاطر شما میگذرد بر مبنای ضلع سوم آن سهگانه یعنی کتاب «اُماه» استوار است.
جناب سبحانیصدر برای پرسش نخست و ورود به بحث، از خط روایت و بطن و محتوای کتاب «اُماه» بفرمایید...
کتاب «اُماه»؛ که ذیل آن نوشته شده «دخترانهها»؛ «همسرانهها»؛ مادرانهها» و «بیکرانهها»؛ اثری مبتنی و استوار بر سیره اجتماعی حضرت فاطمه زهرا(س) است. ازاینجهت کتاب علاوهبر روایت مراحل گوناگونی از زندگی دختر پیامبر اکرم(ص)، قرار است نگاهی روایتگونه بر سیره اجتماعی حضرت داشته باشد. اگر قرار باشد که ما سیره را به چند بخشهایی چون سیره فردی، عبادی و اجتماعی تقسیم کنیم؛ این کتاب تلاش میکند روایتگر سیره اجتماعی، یعنی تعاملات حضرت زهرا(س) با محیط پیرامون خود اعم از خانواده و جامعه بپردازد.
این حقیقت که درباره حضرت زهرا(س) چندان گزارش و روایت تاریخی واضح و آشکار نداریم، حقیقتی آشکار است. به این معنا که متأسفانه در ابعاد مختلف زندگی حضرت؛ گزارشگران تاریخ، گزارشهای زیادی را به دست ما نرساندهاند. در این میان از یکسو مجموعهای از گزارشهای تاریخی و احادیث اهلبیت(ع) به ما کمک کرده و ازسوی دیگر، پای ذوقی که یاریگر نویسنده و پژوهشگر است به میان میآید تا از آن دادههای اندک، اطلاعات بیشتری را برای نسل جوان امروز روایت کنیم.
در میان ۱۲ کتابی که تا به امروز به قلم شما منتشر شده است؛ فصل مهمی از آثار پژوهشی شما به حوزه سیرهنویسی ائمه اطهار(ع) و رسول مهربانیها، حضرت محمد مصطفی(ص) بازمیگردد. در این میان نکته جالب آنکه نخستین کتاب شما با نام «اسرار فاطمیه» نیز سیرهای با رویکرد مباحث تاریخی و معرفتی پیرامون حضرت زهرا(س) است. حال از صحبت خود شما وام میگیرم. با نگاه در میان روایتگران تاریخ که ما در قالب اسناد روایت شده توسط آنها میتوانیم با گذشتههای دور و تاریخی خود آشنایی پیدا کنیم؛ کمتر میتوانیم سندی متقن و قابل استناد آن هم با نگرش شما در کتاب «اُماه» یعنی سیره اجتماعی حضرت فاطمه زهرا(س) را در دسترس خود ببینیم. با این نگاه و رویکرد در حوزه تلاش شما برای استخراج اسناد متقن؛ قوتسنجی و اعتبارسنجی آنها، چه شد که در حوزه سیرهنویسی با رویکردها و نگرشهای مختلف این حوزه؛ قلم و نگاهتان را بر سیره اجتماعی حضرت متمرکز کردهاید؟
نخست آنکه از اولین کتاب خود یعنی «اسرار فاطمیه» که سال ۱۳۸۵ آن را به رشته تحریر در آوردهام تا کتاب «اُماه»؛ چیزی حدود ۱۲ سال فاصله وجود دارد. همین بازه زمانی باعث شد در ذیل سه کتاب «اسرار فاطمیه»؛ «۱۸ ساله» و «اُماه» در سیره حضرت فاطمه زهرا(س) پژوهش، تفحص و نقبی عمیق داشته باشم.
با این وجود نمیگویم این تفحص، تفحص کاملی است. خیلی از پژوهشگران دیگر نیز گزارشهای زیادی را در این حوزه انجام داده، پژوهشهای مختلف و متعددی داشتهاند؛ اما رویکرد تفحصی من بر این نمط استوار بود که هر جا رد پایی از سیره فاطمه زهرا(س) میتوان یافت به سراغ آن بروم.
در برخی از شئون زندگی حضرت ممکن است ردپایی از جعل یا دروغپردازی وجود داشته باشد اما اساساً شخصیت حضرت فاطمه زهرا(س) بهویژه بهلحاظ نگاه سیره اجتماعی و سیره فردی خیلی با رویکرد «تحریف» و «جعل» آسیب ندیده است و این ادعا را پژوهشهای مختلف و متعدد از من تا دیگر پژوهشگران به اثبات رساندهاند. مگر یک بازه زمانی خاص که آن به ماههای پایانی زیست حضرت بازمیگردد که در واقع روایتهایی که در آن بازه زمانی وجود داره گاه با آسیبهایی مواجه بوده است. اما آن آسیبها از جنس اضافه کردن یا بر مبنای جعل نیست و اغلب از جنس «تحریف» است.
چرا؟ چون معتقدم روایت اصل واقعیت زندگانی حضرت به ویژه در آن ماههای پایانی عمر پُربرکتشان میتوانسته بهلحاظ سیاسی تبعاتی برای قدرتمندان عرصه سیاست در آن زمان داشته باشد. همین عامل باعث شده متأسفانه گاه میبینیم که تاریخنگاران ما این بخشها را حذف کردهاند. اما با این وجود باز هم نهتنها من، که پژوهشگران مختلف و متعددی طی سالها کار کردهاند تا این ردپاها را با صحتسنجی و عیارسنجی منطبق بر تاریخ در سیر گذار تحول و تطور تاریخ از زمان زیست حضرت تا به امروز صید و استخراج کنند.
در مجموع باید بگویم که منابع متقن حدیثی شیعه و منابع معتبر تاریخی اهلسنت از مهمترین اسناد برای نگارش کتاب «اُماه» بوده است. در این میان در حوزه روایت قلم تلاش کردهام بهگونهای این اثر را بنویسم تا هم عزیزان شیعه و هم اهلسنت، هر دو بتوانند با این گزارشها ارتباط برقرار کنند.
در نگاه نقد کلان با محور نقد ادبی، وقتی با آثاری که نگارش یا هدف آنها بر بیان سیره ائمه معصومین(ع) استوار است، شاهدیم که اغلب این آثار گروه مخاطبان هدف خاصی که بیشتر جامعه روحانیون یا فارغالتحصیلان رشته الهیات و معارف را شامل میشود را برای خود بر گزیدهاند و به همین سبب این دسته از آثار بیشتر با زبانی مطنطن، ثقیل و سنگین نگاشته شده است. زبانی که گاه مخاطب در قالب همراهی با آن سیره نیازمند همنشینی با یک دایرةالمعارف لغت برای رهیافت دقیق به اثر نگارش شده آن نویسنده است. در میان این جامعه نویسندگان و پژوهشگران کلان، کسی مانند حجتالاسلاموالمسلمین سبحانیصدر وجود دارد که به گلچین کردن دامنه مخاطبان دست میزند و علاوهبر اینکه در اثرش در مقام پاسخگویی به علاقمندان سیره ائمه اطهار(ع) از جامعه شیعه تا برادران و خواهران اهل تسنن برمیآید روایتش را بر مبنای گروه هدف نوجوان و جوان استوار میکند. اینجاست که خلق زبان به زبانی ساده، ملموس و سلیس بدل میشود. این چرخش و تحول زبانی چگونه در قلم روای شما خودنمایی میکند؟
توضیح خوب، درست و دقیقی را اشاره کردید. اجازه میخواهم من نیز از نگاه فنی پاسخ بدهم. در قالب اشاره خوب شما باید بگویم، مشکلی که ما در تمام سالیان گذشته در گزارشهای تاریخی شاهد هستیم متمرکز بر این مهم است که نویسندگان و پژوهشگران ما نثری را بکار نگرفتهاند که در آن از دایره واژگان امروزین استفاده شود. یعنی دایره واژگانی که در روایتهای تاریخی و کتابهای تاریخی فارسی ما اغلب وجود داشته و به چشم میخورد، نثر ثقیلی است که در کمترین حالت مخاطب امروز؛ آن کلیدواژههایی که در این عصر و زمانه در تعاملات اجتماعی به گوشش میخورد، در کتابهای تاریخی و سیره اهلبیت پیدا نمیکند. لذا ارتباط و اُنس او با کتابهای تاریخی کم میشود. یا نیازهایی که عموم مخاطبان امروز دارند را بهسختی میتوانند از لابهلای سیرهها استخراج کنند.
پس با توجه به این نکته که در برخی از نگرشهای پژوهشی در حوزه سیرهنویسی ازسوی پژوهشگران ما در گونه روایتهای تاریخی توجه به زبان عمومی مخاطبان کمتر مورد عنایت قرار گرفته است؛ بر آن شدم تا در حوزه نگارشهای تاریخی که پشتسر گذاشتم، نخست؛ تصور کنم مخاطبی که این اثر را میخواند، عموم مخاطبان هستند. دوم؛ در کنار این مخاطبان، مخاطبان پژوهشگر نیز وجود دارند و لذا بر آن شدم که در کنار توجه به این مهم که قلم روایت این سیره، قلمی ادبی، روان و سلیس با استفاده از استخدام کلمات و واژگان پرتکرار امروزین باشد؛ اما از قالب پژوهشی نیز خارج نشود. یعنی وقتی پژوهشگری این کتاب را در دست گرفت، بداند که با یک اثر پژوهشی و مستند، بدون ذرهای خیالپردازی یا توصیفات ذهنی نویسنده مواجه بوده و کاملاً واقعیت تاریخ را مورد ملاحظه و مشاهده قرار داده است.
این باعث میشود که نثر روایی و ادبی که در کتاب «اُماه» شاهد هستیم، مرزی با رمان و جهان داستانی ایجاد کند. چرا که نویسنده رمان به واسطه گزارشهای تاریخی برای آنکه بتواند مخاطب را به جهان داستان خود بکشاند، ممکن است که تصویرسازیهای خیالانگیز نیز انجام دهد که ما گزارشهای دقیقی نسبتبه آن تصویرها یا وقایع نداریم. ولی در «اُماه» سعی کردم این مشکل را حل کنم تا در کنار عین روایت واقعیت تاریخ در آن سیره، نثر ادبی کتاب بهگونهای باشد که مخاطب احساس بیگانگی با آن نکند و فکر نکند که امروز بعد از گذشت ۱۴۰۰ سال فاصله گرفتن از آن زمان؛ دیگر نمیتواند با آن حوادث، اتفاقات و رخدادهای آن بازه زمانی تاریخی ارتباط برقرار کند.
جناب سبحانیصدر بازگشتی داشته باشیم به ابتدای سخنان خود در این گفتوگو که اشاره داشتید به آنکه کتاب «اُماه» را در چهار فصل «دخترانهها»؛ «همسرانهها»؛ «مادرانهها» و «بیکرانهها» با مخاطبان قسمت کردهاید. از این اتفاق حسن استفاده را میبرم و شما را با جایگاه حقوقیتان بهعنوان یک روحانی خطاب قرار میدهم. از فرمایش مقام معظم رهبری تا زاویه دید بسیاری از کارشناسان و پژوهشگران حوزه ادبیات؛ جملگی «کتاب» را بهعنوان منبعی بزرگ برای الگوسازی در جامعه مطرح و معرفی کردهاند. رویکرد ارائه محتوای الگوساز در قالب یک اثر پژوهشی و تاریخی بر مبنای سیره ائمه معصومین(ع) برای شما و قلمتان بر چه مبنا و محورهایی در کتاب «اُماه» استوار بوده است؟
علاقهمندان به حوزه کتاب میدانند که کتابی با عنوان «حقیقت عظیم؛ فاطمه زهرا(س)» مجموعهای از فرمایشات رهبر معظم انقلاب درباره حضرت فاطمه زهرا(س) را در ذیل خود گردآوری کرده است. من در بحث سیره اجتماعی حضرت در کتاب «اُماه»؛ کلامی از رهبری را در مقدمه کتاب آوردهام که در زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) جمع بین سه بُعد اتفاق افتاده است. به تعبیر دیگر ما جامعیت رفتاری را در ایشان میبینیم. در حالی که خیلی از ما به ویژه در عصر و زمانه فعلی افرادی هستیم که در زیست اجتماعی و زیست رفتاری خود دچار رفتار تکبُعدی هستیم.
به عنوان مثال مقام معظم رهبری در آن اثر میفرمایند: «حضرت زهرا(س) بین رفتار یک زن مسلمان در برخوردش با همسر و فرزندان؛ انجام وظایف خانهداری و رفتارهای یک زن مجاهد غیور خستگیناپذیر که در عرصههای اجتماعی و سیاسی زمان خود نقشآفرینی دارد به همان اندازه یک دل است که در بُعد سوم آن که بُعد ارتباط او با خداوند است و جنبههای معنوی و ایمانی ایشان را تعریف میکند به هیچ وجه خدشهای وارد نمیشود.» در ادامه مقام معظم رهبری میفرمایند: «حضرت زهرا(س) برپاکننده نماز در شبهای تار و قیامکنندهای خاضع و خاشع برای پروردگار هستند.» و در پایان رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «وقتی این ابعاد را باهم جمع کنیم نقطه درخشان حضرت فاطمه زهرا(س) را شاهد هستیم.»
اما وقتی در زندگی امروزمان تفحص کنیم، شاهدیم که ما اگر وارد عرصه فعالیتهای اجتماعی و سیاسی میشویم، از خانه خانواده و عزیزانی که نسبت به آنها وظیفه داریم بازمیمانیم. گاهی اوقات مادران و خواهران ما در انجام فعالیتهای اجتماعی بهقدری درگیر میشوند که فرصتی برای خواندن نماز یا توجه به مسئله نماز ندارند. یا افرادی که میخواهند سلوک معنوی داشته باشند چنان غرق در عبادت میشوند که خانه، خانواده، فعالیت اجتماعی، بصیرت و نقشآفرینی اجتماعی را از دست میدهند. پس اینکه کسی بتواند جمع بین این ابعاد را صورت دهد کار بزرگی انجام داده است. حال زن جوانی مانند حضرت فاطمه زهرا(س) را شاهیدم که توانستهاند که جمع این سه بُعد را به اکمل فعل انجام دهندو آن را به نقطهای درخشان زندگی خود بدل کنند. که این مسئله بسیار قابل توجه و شاید بزرگترین الگو نهتنها برای زن یا مرد مسلمان که برای تمامی افراد بشر میتواند باشد. چراکه بهویژه زن و مرد امروز در جامعه معاصر به همنشینی این سه الگو بیشاز هر زمانی نیازمند است.
با همین راهبردی که مقام معظم رهبری در کلامشان داشتهاند کتاب «اُماه» نگارش پیدا کرده تا بتواند الگویی را از آن ابعاد کمتر شنیده شده و کمتر دیده شده که امروز نسل جوان ما بهشدت به آن نیازمند است را روایت کند.
منبع: ایکنا
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1842139منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: سیره اجتماعی حضرت حضرت فاطمه زهرا س مقام معظم رهبری ائمه اطهار ع حضرت زهرا س سبحانی صدر سیره نویسی بازه زمانی حوزه سیره اهل بیت ع بر مبنای گزارش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۹۹۷۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دلایل توصیه ائمه(ع) به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع)
شاید بسیاری از زائران آستان حضرت عبدالعظیم (ع) ندانند که در روایات از ائمه(ع) آمده که ثواب زیارت آن حضرت برابر با زیارت امام حسین(ع) است اما چرا حضرت عبدالعظیم (ع) راهی شهر ری شدند و چه نقشی در ترویج معارف دین در این منطقه داشته و چگونه به جایگاهی رسیدند که چنین مورد عنایت و لطف ائمه(ع) قرار گرفتند؟
حجتالاسلام ابوالفضل حافظیان، نویسنده «مأخذشناسی حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) و شهر ری» که فهرستنویسی نسخههای خطی کتابخانه حضرت عبدالعظیم را برعهده داشته است به معرفی تعدادی از کتابهایی پرداخت که در خصوص حضرت عبدالعظیم (ع) نوشته شده است و گفت: شیخ عزیزالله عطاردی کتابی با عنوان «عبدالعظیم حسنی حیاته و مسنده» (زندگانی حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و روایات او) نوشته است که کتاب ارزشمندی است. همچنین کتاب احوال حضرت عبدالعظیم حسنی نوشته شده توسط علی قلیمیرزا اعتماد السلطنه قاجار که اخیراً به چاپ رسیده و کتاب «جنات النعیم فی احوال سیدالشریف عبدالعظیم»، نوشته مولامحمد اسماعیل کزازی اراکی نیز از دیگر کتابهای خوب در خصوص حضرت عبدالعظیم(ع) است. این کتاب قبلاً به صورت چاپ سنگی چاپ شده بود اما بعدها در کنگره حضرت عبدالعظیم حسنی با تصحیح و شکل جدید به چاپ رسید که در این کتاب به صورت مفصل به شخصیت آن حضرت پرداخته شده است.
پیدا شدن نسخه کهن روایات حضرت عبدالعظیم
وی با اشاره به اینکه در خصوص حدیث عرض دین نیز مرحوم آیتالله صافی گلپایگانی در کتابی به شرح این حدیث پرداخته گفت: اخیراً در کتابخانهای در خارج از ایران نسخه خطی کهنی پیدا شده که روایاتی که حضرت عبدالعظیم(ع) روایت کردهاند در آن آمده بود. این جزوه نیز تصحیح و به چاپ رسیده است.
این متخصص کتابشناسی و نسخهشناسی در پاسخ به این سؤال که آیا احتمال دارد منابع کهنی در خصوص حضرت عبدالعظیم(ع) وجود داشته باشد که هنوز شناسایی نشده است؟ گفت: بله؛ حتماً منابعی در تاریخ اهل بیت(ع) وجود دارد که هنوز شناسایی نشدهاند یا نسخهای از آن به دست نیامده است. کتابهایی وجود دارد که به صورت مستقل به شخصیت ایشان پرداخته و کتابهایی نیز داریم که در خصوص اصحاب و روایات ائمه(ع) نوشته شده است که در این کتابها نیز از حضرت عبدالعظیم(ع) یاد شده و روایاتی که ایشان نقل کردهاند را بیان کردهاند. در کتابهایی که برای شرح حال رُوات نوشته شده است نیز نام عبدالعظیم(ع) آمده و از مراتب علمی و معنوی ایشان نیز سخن گفته شده است.
حجتالاسلام حافظیان در پاسخ به این سؤال که چرا حضرت عبدالعظیم(ع) ری را به عنوان مقصد هجرت خود انتخاب کرده بود؟ گفت: آن حضرت از سوی ائمه(ع) به شهرها و سرزمینهای مختلف رفته و به تبلیغ دین میپرداخت. به همین جهت خلیفه عباسی قصد کشتن ایشان را داشت و حضرت عبدالعظیم در حال خوف و ترس از سامرا خارج شدند و تصمیم گرفت به سمت ایران بیاید.
وی ادامه داد: یکی از دلایلی که بزرگانی از اهل بیت(ع) و اصحاب ائمه(ع) ایران را برای هجرت انتخاب میکردند این بود که دوست داشتند به دیدار و زیارت امام رضا(ع) بروند و لذا امامزادگان فراوانی در شهرهای مختلف ایران وجود دارد که به قصد زیارت امام رضا(ع) وارد ایران شدند اما در بین راه در اثر بیماری وفات یافتهاند و یا به شهادت رسیدند.
چرا حضرت عبدالعظیم به ری مهاجرت کرد
این پژوهشگر و مؤلف یکی از دلایل انتخاب ری توسط حضرت عبدالعظیم(ع) را ارتباطات خوب مردم ری با ائمه(ع) عنوان کرد و گفت: مردم ری با امام جواد(ع) در ارتباط بودند و سؤالات خود را برای ائمه اطهار(ع) ارسال میکردند. رسول جعفریان کتابی به نام مکتب و میراث شیعیان ری نوشته است که در این کتاب به علت مهاجرت حضرت عبدالعظیم(ع) به ری و ارتباط اهالی آن با ائمه اطهار اشاره کرده است. بنابراین شهر ری میتوانست محل مناسبی برای ورود حضرت عبدالعظیم(ع) باشد و ایشان از دست حکومت عباسی در امنیت باشد.
وی ادامه داد: طبق روایاتی نیز امام رضا(ع) دستور دادند که حضرت عبدالعظیم(ع) به ری بروند و معارف دینی را در آنجا تبلیغ کنند. البته ممکن است این دستور از سوی امام هادی(ع) صادر شده باشد. شهر ری بعد از این تاریخ نیز مرکز شیعه بوده و مدارس شیعی در آنجا وجود داشته و بزرگان زیادی از آنج برخاستهاند مثل مرحوم کلینی و شیخ صدوق که این نشان میدهد شهر ری مرکزی برای تشیع در جهان اسلام بوده است.
حجتالاسلام حافظیان در پاسخ به این سؤال که چند سال حضرت عبدالعظیم در ری حضور داشتند؟ گفت: بر اساس آنچه در کتابهای تاریخی آمده حدس زده میشود که ایشان در حدود سال 250 قمری به ایران آمده است. وفات ایشان را برخی از بزرگان در سال 252 قمری ذکر کردهاند. بنابراین حدود یک سال یا کمی بیشتر در ری بودند؛ البته مدتی نیز به صورت مخفیانه در منزل یکی از شیعیان زندگی میکردند و گاهی به صورت پنهانی از منزل خارج میشدند و به زیارت حضرت حمزه میرفتند و میفرمودند ایشان از اولاد امام کاظم(ع) است.
وی افزود: یکی از دلایلی که ایشان به ری آمد این است که مرقد امامزادگان در آنجا بوده و این مسئله نشاندهنده ارادت مردم ری به اهل بیت(ع) است. بعد از مدتی زندگی مخفیانه، مردم با حضرت عبدالعظیم(ع) آشنا میشوند و برای دریافت معارف دینی نزد ایشان میروند.
نویسنده کتاب «رسائل فی درایة الحدیث» ادامه داد: روایاتی که ایشان از اهل بیت(ع) نقل کردهاند به خصوص حدیث عرض دین که در آن معارف اسلامی درج شده است جنبه آموزشی مهمی برای شیعیان در طول تاریخ و به خصوص برای شیعیان آن عصر داشته است.
نسبی که به امام حسن مجتبی میرسد
وی به نسب حضرت عبدالعظیم (ع) نیز اشاره کرد و گفت: نسب ایشان با چهار واسطه به امام حسن مجتبی(ع) میرسد و ایشان ارتباط بسیار زیادی با امام جواد(ع) و امام هادی(ع) داشتند و بیشتر وقتشان را در همراهی با ائمه اطهار(ع) میگذرانده و معارف دینی را از حضرات کسب و به مردم منتقل میکرده است؛ بنابراین وقتی چنین شخصیتی وارد شهری شود که مردم آن شهر نیز علاقهمند به معارف شیعه هستند، خیلی میتواند مؤثر واقع شوند.
این مؤلف و پژوهشگر دینی عنوان کرد: شخصی نزد امام هادی(ع) رفت و سؤالاتی در خصوص معارف دینی پرسید؛ امام هادی(ع) وی را به حضرت عبدالعظیم(ع) ارجاع داد و فرمود شما که در شهر ری شخصیتی مثل عبدالعظیم دارید، سؤالاتتان را میتوانید از وی بپرسید. این مسئله نشان میدهد که حضرت عبدالعظیم(ع) این موقعیت را داشته که به ترویج احکام دینی بپردازد.
حجتالاسلام حافظیان خاطرنشان کرد: اطلاعات تاریخی گستردهای در خصوص فعالیتهای آن حضرت در آن دوران در شهر ری نداریم اما وجود چنین شخصیتی در شهر ری میتواند واسطه مستقیمی با اهل بیت(ع) برای مردم باشد.
وی در پاسخ به این سؤال که چرا ائمه(ع) بعد از وفات حضرت عبدالعظیم(ع) تلاش میکردند که ایشان را به مردم بشناسانند؟ گفت: در روایات است که زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) در ثواب با زیارت امام حسین(ع) برابری میکند. همچنین نقل شده است که کسی که به زیارت ایشان برود بهشت بر او واجب میشود؛ این روایات نشان میدهد حتی پس از وفات حضرت عبدالعظیم(ع) ائمه(ع) تلاش میکردند ایشان را به مردم بشناسانند.
حرم حضرت عبدالعظیم (ع) محل استجابت دعا
این پژوهشگر ادامه داد: بیشتر علمای شیعه و رجالیون در کتابهایشان به مقامات حضرت عبدالعظیم(ع) اشاره کردهاند و بزرگانی مثل مرحوم میرداماد فرمودهاند که حرم حضرت عبدالعظیم (ع) محل استجابت دعا است. اینکه ائمه(ع) به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) را توصیه میکردند نشاندهنده عظمت شخصیت ایشان است و این ظرفیت وجود داشت که مرقد ایشان محوریتی برای اجتماعات شیعیان پیدا کند.
وی در خصوص اینکه چرا در حدیث آمده است که زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) در ثواب، شباهت به زیارت امام حسین(ع) دارد، گفت: علمای بزرگ در این خصوص دلایل مختلفی را بیان کردهاند. جناب شیخ صدوق این روایت را در ثوابالاعمال آورده است. در کاملالزیارات نیز این حدیث آمده است. در لئالی الاخبار از امام رضا(ع) نقل شده است که «هر کسی بعد از وفاتم مرا زیارت کند من برای او بهشت را ضمانت میکنم و کسی که قادر بر زیارت من نیست پس به زیارت برادرم عبدالعظیم حسنی در ری برود» که نشاندهنده عظمت شأن و مقام ایشان است. همچنین در همین کتاب آمده است که امام رضا(ع) فرموده است اگر عاجز شدید از زیارت جدم حسین(ع) سید زاهد عابد جناب عبدالعظیم را در ری زیارت کنید که این کفایت میکند تو را از زیارت سیدالهشداء (ع).
حجتالاسلام حافظیان ادامه داد: یکی از ادلهای که برای مشابهت زیارت حضرت عبدالعظیم با زیارت سیدالشهداء(ع) نقل شده این است که در زمان امام هادی(ع) حکومت عباسی برای زیارت امام حسین(ع) شرایط بسیار سختی در نظر گرفته بودند و چه بسا شیعیانی که در راه زیارت سیدالشهداء به شهادت میرسیدند. به دلیل اینکه زیارت حضرت سیدالشهداء از بلاد مختلف بسیار سخت و تهدید آمیز و برای شیعیان خطرناک بود، ائمه(ع) شیعیان علاقهمند به زیارت سیدالشهداء را ترغیب میکردند که به زیارت حضرت عبدالعظیم بروند که وی هم از بزرگان منسوب به اهل بیت(ع) است.
وی افزود: البته احادیث مشابه این حدیث نیز در منابع شیعی آمده است. مثلاً از امام رضا(ع) نقل شده است که هر کس خواهرم حضرت معصومه(س) را در قم زیارت کند مانند این است که مرا زیارت کرده است. پس زیارت منسوبان به اهل بیت(ع) همانند زیارت خود اهل بیت(ع) ثواب دارد و چون به خاطر محبت به اهل بیت(ع) به زیارت بستگان اهل بیت(ع) میروند این ثواب زیارت اهل بیت(ع) را درک میکنند.
حجتالاسلام حافظیان تصریح کرد: البته این حدیث دلالت بر این نمیکند که شأن حضرت عبدالعظیم دقیقا برابر با امام حسین(ع) باشد. بلکه این معنا را میرساند که چون زیارت امام حسین(ع) در آن زمان مشکل بوده به جهت اینکه شیعیان علاقهمند به اهل بیت(ع) محل اجتماعی با هم داشته و به یاد اهل بیت(ع) باشند به آنها توصیه میشد که به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) بروند.
وی در پایان تصریح کرد: در هر محلی وقتی امامزادهای به خاک سپرده شده در طی قرون آنجا محل اجتماع شیعیان بوده و تأثیر ژرفی بر بقای شیعه داشته است.